کریستف کلمب

كريستف‌کلمب


کشف تو آسان نبود آقای آمریکا!
حوّای رانده از بهشتم
بی اردی‌بهشتی
رانده از بهشت با تو بودنم
مهاجر ارد‌‌ی‌بهشت نام توام
آقای آمریکا!
بهشت زمین جهنم ما فرقی نداشت
نه تو آدم بودی نه من توانستم آدمت کنم آقای آمریکا!

#علی_رضا_پنجه_یی
https://t.me/Alirezapanjeei/4655
https://t.me/Alirezapanjeei/4657

برای شنیدن صدای شاعر روی لینک تلگرام در عنوان شعر کلیک کنید

شب شعر  خانه ی فرهنگ گیلان  همراه تنی چند از شاعران ایران

🔹شب شعر خانه فرهنگ گیلان برگزار شد



▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانه فرهنگ، عصر روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت در عمارت خانه فرهنگ گیلان نشست شب شعر شاعران خانه فرهنگ گیلان به همت گروه شعر فارسی این خانه با حضور شاعران، اعضا و علاقه‌مندان برگزار شد.
ستار جانعلی‌پور گرداننده‌ی این نشست در ابتدا از پیام تصویری هرمز علی‌پور رونمایی کرد و دلیل عدم حضور ایشان را در این نشست، به واسطه‌ی فوت یکی از اقوام نزدیک بیان کرد.
در ادامه از علی‌رضا پنجه‌ای شاعر دعوت به میان آمد. پنجه‌ای در ابتدا پیرامون وضعیت بغرنج شاعران و عدم فروش کتاب‌های شعر در کتاب‌فروشی‌ها حتی با قیمت ناچیز ابراز نگرانی کرد و آن را آسیب‌شناسی جدی خواند و سپس شعری از کتاب «تو را به اندازه‌ی تو دوست دارم» خواند.
سپس از رقیه (سیما) کاویانی شاعر دعوت شد تا چند شعر خود را برای حاضران در جلسه قرایت کند. وی توضیحاتی را درباره تاخیر انتشار مجموعه‌های آماده‌ی چاپش بیان کرد.
در ادامه از افشین کرد، هیلدا احمدزاده، حسن صادقی پناه، سیدمحمدرضا روحانی دعوت شد تا اشعار خود را قرائت کنند. در پایان این نشست نیز ستارجانعلی‌پور و سمیه ربیعی شعر خواندند.
شایان ذکر است در این نشست شاعرانی از استان گیلان، کرمانشاه، گرگان، البرز و تهران دعوت شده بودند
.

kfgil@
🔻🔻🔻

مسعود احمدی؛ ادیبی شاعر و شاعری ادیب، علی‌رضا پنجه‌یی

مسعود احمدی؛ ادیبی شاعر و شاعری ادیب
مسعود احمدی عزیز روزگار با همه‌ی ما در اغلب ایام عمر به‌ویژه در این سال‌های آخر، خوب تا نکرد؛ حادثه‌ی ناگوار تصادف ، کما و سپس برون شد تو از آن و بعد ناگزیری اوامه‌ی درمان در خانه‌ی سالمندان و کرونا! جفای روزگار تلخ بود و تلخ به تو که ، پسا به‌هوش آمدن از کما و انتقالت به منزل، زنگ که زدم سراغ مزدک را گرفتی و در اولین تماس در خانه‌ی سالمندان هم باز از او پرسیدی، به او گفتم و با تو تماس گرفت، با بغض در مورد تو حرف می‌زد، ما تورا دوست داشتیم رفیق! اول در نوروز ۱۳۹۹ به تلخی از روزگارت سخن کوتاه گفتی و دیگر تلخ تلخ شده بود کامت، که ما را با خبر مرگت در روزهای سیاه کرونا به شوک بردی ، واسط ما اما در دوران تصادف و بیمارستان و بستری در خانه و انجام مراحل بازتوانی مهندس کشاورز مدیر سایت《 آن‌دیگری》 ات بود، من او را انسانی دلسوز یافتم. رفیق شعر دیدار ما جز به دریغ نخواهد انجامید، ما علی‌رغم ارتباط ادبی، با همه‌ی هم‌دلی‌هامان مصداق این بیت شده بودیم که واحسرتا: بی‌گانه‌گی نگر که من و یار چون دو چشم_هم‌سایه‌ایم و خانه‌ی هم را نه‌دیده‌ایم!
یک‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲
#علی‌_رضا_پنجه_یی

خاطره‌ها تلنگر یادهاست به‌مناسبت ۲۷ خرداد سال‌‌گشت وداع نصرت، علی‌رضا پنجه‌یی


خاطره‌ها تلنگر یادهاست
به‌مناسبت ۲۷ خرداد سال‌‌گشت وداع نصرت
نصرت، شاعر شاعران بود تاثیرش بر فروغ در هنجارشکنی و سنت‌ستیزی و صد البته روایت اجتماعی و رمانتی‌سیسم. نصرت گزارش‌گر سیاهی‌ها بود نه شاعر شعر سیاه، و فروغ پای دوربین و روایت خبرنگار اجتماعی را با گزاره‌های خبری از اجتماع به خلوت شاعرانه کشاند. در واقع نصرت تنه‌ی این حادثه بود و فروغ هم از همان ریشه تنه‌ای دوقلو با اشتراکات بسیار و تفاوت ناچیز یکی گزارش‌گر اجتماع بود و یکی خبرنویس و خبرنگار اجتماع با زبان شعر پسا نیمایی. نصرت در فرم محصول نیما و در اندیشه متاثر از هدایت بود. فروغ در اندیشه متاثر از گلستان بود و در سنت‌شکنی و از خود نوشتن از نصرت . فروغ را می‌توان سرآغاز فمینیسم در ایران دانست. این‌ها را پیشتر در روزنامه‌ها نوشته‌ام و در این‌جا اختصاصی نکات دیگری را بر آن یادداشت‌ها افزوده‌ام. بیاد نصرت که رشت آرام جان و نقطه‌ی بازتوانی‌اش برای از شعر نوشتن‌ بود. خاطره‌ها تلنگر یادهاست.
۲۷ خرداد۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

کتاب پر برگ عمر  ناشر و کتاب‌فروش رشت، حکایت فریدون طاعتی، علی‌رضا پنجه‌یی

مرگ در سه حرف نمی‌گنجد
بااین همه
از حرف‌های زندگی‌ست


هرطاخ👉
#علی_رضا_پنجه‌_یی
کتاب پر برگ عمر یک ناشر کتابفروش

حکایت نامایاد فریدون طاعتی
مرگ این‌روزها شده سر خط همه‌ی خبرها.‌ دریغ ...خاطرات نزدیک من و فریدون آقا باز می‌گردد به ابتدای انقلاب. چشمان او از پشت دریچه‌ی ویترین کتاب‌فروشی شاهد بسیاری از وقایع اجتماعی آن روزها بود. چندان که در داخل کتاب‌فروشی بیش‌تر مسایل فرهنگی را رصد می‌کرد. دیدار ما با رحمت موسوی و نخستین باری که با نامایاد صالح‌پور آشنا شدم این‌جا بود: کتاب‌فروشی که دفتر انتشارات طاعتی هم بود . پس از کتاب‌فروشی نصرت بیش‌ترین نشریاتی که سردبیرشان بودم را طاعتی می‌فروخت، شاید باورتان نشود که فروش ما در این دو کتاب‌فروشی یک سوم کل شماره‌گان نشریات‌مان بود. هر وقت طاهر غزال شاعر و شهردار کوچصفهان در دهه‌‌های پیشا انقلاب از ژاپن می‌آمد او را در کنار میز ویترینی که جای نشستن رحمت موسوی بود می‌دیدیم اغلب با صالح‌پور که بودم. یک بار هم ناهار دعوت عزت‌الله صمصام بودیم من و رحمت موسوی و محمدتقی صالح‌پور و فریدون طاعتی . فریدون ‌آقا مگو بود، اما می‌دانست و می‌فهمید پیرامون خود را . هرگز به سیاست در نغلطید و یک کتاب‌فروش صبور و با احترام باقی ماند. آثاری هم که به عنوان ناشر چاپ کرد آثاری بود که به چاپ آن‌ها به عنوان یک تکلیف اعتقاد داشت. و هر وقت هم کتابی چاپ می‌کرد تا دهه‌ی ۸۰ نسخه‌ای را امضا و مهر می‌کرد و هدیه‌ام می‌داد و من هم معرفی‌اش می‌کردم. ندیدم هرگز با عتاب و عصبیت با کسی سخن گوید یا درشتی کند. طنزی در میان حرف‌هایش نهان بود که نزدیک‌ترین‌ها به او خوب احساسش می‌کردند. حسابی دلم گرفت. باز عزیزی از باشنده‌گان فرهنگ سرزمین شمالی رخت بر بست. اگرچه فرزندان با شخصیت و تحصیل‌کرده‌اش سال‌هاست دارند با کیفیت مطلوب کتاب‌فروشی را می‌گردانند. این کتاب‌فروشی و انتشاراتی حق بزرگی بر گردن فرهنگ گیلان‌زمین دارد. هم‌از‌این رو این ضایعه را به فرزندان گرامی و عزیزانش، به ویژه دوست عزیزم فرهاد و دکتر طاعتی عزیز تسلیت می‌گویم. باشد که یادانام بماند هم‌چون نامایاد غلام‌رضا و عمویش عبدالعلی طاعتی که بر نخستین نغمه.های ابتهاج مقدمه نوشت و از مفاخر ملی فرهنگی و فعال در گروه لغت ‌نامه‌ی دهخدا بودند. خاندان طاعتی ، نام‌شان با فرهنگ و یارمهربان گره خورده‌‌است. امید که نسلانسلِ این خاندان ادامه‌ی راه بزرگان‌شان باشند. چند کتاب ‌فروشی شناس‌نامه‌ی تاریخی این شهرند: طاعتی، نصرت، مژده ، کاوه و... امید که چراغ یارمهربان در این شهر و دیار و زادبوم گربه‌سان روشن بماناد. یاد طاعتی‌ها در خاطر جان رشت ثبت است. ایدون باد.

چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲
علی‌رضا پنجه‌یی

https://t.me/Alirezapanjeei/4328

آسیب‌شناسی نقد ادبی و  ترجمه _به‌ویژه در فضای مجازی_ علی‌رضا پنجه‌یی

گویه:

ملاحظاتی در آسیب‌شناسی نقد و ترجمه

منتقد اگر اثری جدی و حرفه‌یی را به چالش نگیرد در واقع هم موقعیت خود را ضایع کرده و هم آفرینش‌گر کتاب را. نقد عرصه‌ی دوست یابی و دلبری نیست. در نقد عیار خود منتقد اول به قضاوت گرفته می‌شود سپس از دریچه‌ی آن عیار به اهمیت و عیار صاحب اثر پی برده می‌شود. یافتن و معرفی اثر نخبه و استعداد از اهم اهداف نقد خلاق است. ورنه سفارشی نویسی و از طریق کتاب آیین دوست‌یابی دیل کارنگی می‌توان بر حلقه‌ی نان به نرخ روز و آستین پلوخورها افزود. پیرامون ما پر از شبهه آفرینش‌گر(شاعر، نویسنده، مترجم و...) است وظیفه‌ی نقد تمیز دادن سره از ناسره است ورنه هر متنی را می‌توان از ظن خود به چالش گرفت و پیرامون آن نوشت. جانب احتیاط در خرج‌کرد القاب و توصیف از نکات مورد توجه‌ی هر منتقد حرفه‌یی‌ست. یک منتقد با نقد درست، معرف خود و کتاب مورد نقد است. روزی دوست شاعر، نویسنده، منتقد و مترجمی نوشت فلانی آبروی شعر گیلان است نقد را داد صاحب اثر بخواند تا بدهد چاپ شود. شاعر خطاب به منتقد گفت: تیتر اغراق‌آمیز و جانب‌دارانه است و نشان می ‌دهد انگار نمک‌گیر سفره‌ و احسان صاحب اثر شده‌ای.منتقد حرفه‌یی و متعهد به ادبیات و متن هرگز دوغ و دوشاب را با هم قاطی نمی‌کند. به نقد می‌پردازد و از شیفته‌گی می‌پرهیزد. ارادت بیشا بیش منتقد سبب فاصله بین او و آفرینش‌گر خواهد شد چرا که در این رابطه جز حرفه‌یی‌گری پر دوام نخواهد ماند.چه‌را که در نقد نیاز به تحلیل و تاویل است نه تجلیل و تعریف . مخاطب هوشمند در مواجهه با چنین متن و نقدی آن دو را از حافظه‌ی پیگیری آثارشان رفته رفته حذف خواهد کرد. درست مانند مترجمی که در گروه‌ها می‌چرخد و هر شعر زیر متوسطی را برای دوست یابی ترجمه می‌کند در واقع ترجمه‌هایی که از نوع گوگل ترانسلیت هم تحت‌اللفظ‌تر است. و اما نکته‌ی پاتولوژیستی چنین رویه‌ای موجب پراکنده‌گی و کثرت متن و دیریابی و گم‌گشته‌گی متون تاثیرگذار خواهد شد و دلسردی دنبال‌کننده‌گان ادبیات را در پی خواهد داشت.

۲۴ خرداد ۱۴۰۲

علی‌‌رضا پنجه‌یی

https://www.instagram.com/p/CtgY2xmuETj/?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ==

هنگامِ هنگامه‌   چامه‌ای از علی‌رضا پنجه‌یی

">http://آپلود عکس

هنگام هنگامه
ندیدیم ما دست‌های خدا را
شیطان ولی معرکه‌گردان محشری بود
انسان‌ سترد از لوح آسمان و
شباشب خدعه آغازید
از خطابه‌ها چیزی نماند ما را
هر چه بود
گوش هوش به گرو ستاند و
رفتیم سوی دوزخ خود
از‌ایرا...
رستاخیز عمر
ما را
هیچ جز این نه‌بود

۲۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

آپلود عکس" />

دوبیتی/ کهن‌چامک درودا

">http://آپلود عکس

تو دور افتاده‌ای از دید بد دور
که هر چه دیده دید از دیده‌ات نور
نه‌شد وا تا که این قفل از دل ما
درودا گویمت تا بر لب گور
۲۲ اردی ‌بهشت ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

كهن‌چامکآپلود عکس" />

#کهن_چامک از علی‌رضا پنجه‌یی

">http://آپلود عکس

تو می‌گویی که در کار جهانم
ولیکن نیک می‌دانم نه دانم
از این اسرار هستی، چرخ گردون
همین خواهم که خطت را بخوانم
۲۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۲
علی‌رضا پنجه‌یی

اینستاگرام: ar_panjeei@

فن‌پیج، مدیریت توسط ادمین:alireza_panjehee@

لبنک خرید مسافرخانه‌ء بهشت گیلان علی‌رضا پنجه‌یی از نمایشگاه مجازی کتاب _ انتشارات دوات معاصر

آپلود عکس" />

کلیک کنید👇 :

خرید مسافرخانه بهشت گیلان علی‌رضا پنجه‌ای از نمایشگاه مجازی کتاب لینک انتشارات دوات معاصر