سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

اهالي شعر از شعر دهه‌ي 80 مي‌گويند

شعر دهه‌ي 80 و عبوري خوب

محمدعلي بهمني معتقد است: شعر دهه‌ي 80 توانسته است از هستي‌اي كه هنر و شعر را مي‌سازد، بهره‌ي خوبي ببرد.

به باور اين شاعر، اگر اين دهه را هنرمندي ببينيم كه در او اتفاقي مي‌افتد و به شكل فاحشي خود را نشان مي‌دهد، عبوري است كه در اين دهه كرده‌ايم. اين اتفاق در شعر افتاده و شعري كه به آن مي‌گوييم «اينك»، بهره‌ي خوبي از هستي‌اي كه هنر و شعر را مي‌سازد، برده است.

بهمني اعتقاد دارد: بسياري از شاعراني كه به شكلي تندروي‌ها و شتاب‌هايي داشته‌اند و در حد دفاع، پافشاري هم كرده‌اند، به‌شكلي خود را بروز داده‌اند و كارهايي منسجم‌تر ارايه مي‌دهند.

شعر امروز تعادلي مبتني بر واقعيت

اما محمد شمس لنگرودي اعتقاد دارد كه شعر امروز به تعادلي مبتني بر واقعيت رسيده است.

اين شاعر البته تقسيم‌بندي دهه به دهه‌ي شعر را تقسيم‌بندي غلطي مي‌داند و معتقد است: تاريخ شعر اين‌طور نيست كه در سال 50 اتفاقي افتاده باشد و تا سال 60 اتفاق ديگري شروع شود. درواقع اين تقسيم‌بندي تقويمي است و اولين‌بار محمد حقوقي اين كار را كرد، كه براي بررسي تحول هر شاعري بود كه در طول سال‌ها چه كرده است؛ نه براي تحول كل شعر ايران در يك دهه.

او در عين حال اعتقاد دارد كه شعر اين سال‌ها ادامه سال‌هاي گذشته است و مي‌گويد: مثلا تحول اساسي شعر نو ما بين سال‌ها 34 تا 46، 47 اتفاق افتاده و به دهه ربطي ندارد. بي‌معناست كه بگوييم شعر دهه‌ي 70 يا 80 چطور بود؛ چراكه شعر امروز ادامه‌ي همان سال‌هاست، كه تحولاتش كم‌كم ادامه مي‌يابد.

به گفته‌ي شمس لنگرودي، شعري كه در اين سال‌ها وجود دارد، از سمبول دور شده و مبتني بر واقعيت سعي مي‌كند از تصاوير روزمره بهره‌ي بيش‌تري ببرد و به تعادلي برسد، كه شيرين هم هست.

او اعتقاد دارد: در شعر شاعران سال‌هاي اخير، نه افراط گرايي گذشته و نه مضمون‌گرايي سمبوليستي سال‌هاي اوج‌گيري انقلاب و سياست‌زدگي وجود دارد. الآن بيش‌تر شعري مربوط به زندگي را شاهديم؛ نه مسائلي مربوط به انسان سياسي.

تفاوت اساسي شعر دهه‌ي 80 با دهه‌هاي قبل

عليرضا طبايي اما به تفاوت اساسي شعر دهه‌ي 80 با دهه‌ي 70 اعتقاد دارد و مي‌گويد: شعر دهه‌ي 80 با شعر دهه‌ي 70، و شعر دهه‌هاي پيشين، تفاوت اساسي دارد.

اين شاعر، شعر دهه‌ي 80 را داراي دو خصيصه‌ي مهم مي‌داند: يكي اين‌كه در زمينه‌ي شعرهاي كلاسيك، آن گرد و غبارها و تجربه‌هاي لجام‌گسيخته، كه از طرف شاعران جوان‌تر به‌عمل مي‌آمد، و هم آزمون بود، و هم خطا در آن راه داشت، كم‌تر شده است. همچنين در شعر كلاسيك شاهد زلالي بيش‌تري هستيم و شاعران ما بخصوص جوان‌ترها به تجربه‌هاي تازه‌تري دست يافته و كلام را بهتر مي‌شناسند. آن ناهنجاري‌ها كه در شعر اين شاعران ديده مي‌شد، كم‌تر شده، به‌طوري‌كه از ساختارشكني‌هاي بي‌پشتوانه و رعايت نكردن زبان ادبي و كلاسيك ديگر خبري نيست.

طبايي معتقد است: اگر شعر معاصر ما بتواند بر اساس به‌كار گرفتن تجربه‌هاي گذشتگان و بهره بردن از ميراث ارزشمند ادب فارسي و دميدن روح زندگي امروز در خود، هواي تازه‌اي را منتشر كند، مي‌تواند جريان بالندگي شعر را به رونق تازه‌اي برساند.

او اميدوار است شعر دهه‌ي 80 همه‌ي تجربه‌هاي تازه را با موفقيت به انجام رساند.

شعر دهه‌ي 80  خاك‌بازي است 

عليرضا قزوه در اين‌باره به فقدان انديشه در شعر دهه‌هاي 70 و 80 اشاره مي‌كند؛ چيزي كه از نظر او بيش از هر چيزي شعر اين دو دهه را آزار مي‌دهد.

اين شاعر در عين حال اعتقاد دارد: شعر دهه‌ي 80 با شعر دهه‌ي 70، تفاوت عمده‌اي ندارد. بيش‌تر، شاعران جوان در اين دو دهه خود را نشان مي‌دهند و مي‌توانند ادامه‌ي منطقي شعر دهه‌ي 60 باشند؛ بنابراين شعر دهه‌هاي 70 و 80 بيش‌تر متعلق به جوان‌هاست و يك شاعر تثبيت‌شده و بزرگ در اين دهه‌ها خود را نشان نداده است.

او با اشاره به غزل در دهه‌ي 80 به ايسنا مي‌گويد: در عرصه‌ي غزل، تجربه‌هايي اتفاق افتاده، ولي نمي‌توان آن را بر دهه‌ي 60 ترجيح داد.

قزوه در عين حال معتقد است: شعر دهه‌ها‌ي 70 و 80 بيش‌تر خود را به فرم كشانده و در آن مانده است؛ اما شعر دهه‌ي 60، شعري صميمي‌تر و با اصالت بيش‌تري بود. درواقع مي‌توان گفت شعر اين دو دهه، شعر خاك‌بازي، و شعر دهه‌ي 60 عرصه‌ي پاك‌بازي بوده است. اگرچه مي‌توان در شعر دهه‌ها‌ي 70 و 80 رگه‌هايي از اصالت هم ديد.

قزوه از مشكلات شعر دهه‌هاي 70 و 80 را نبود نقد جدي مي‌داند.

دهه‌بندي شعر و بي‌اعتباري آن

جواد مجابي خود را به عنوان شاعر امروز به رودكي و خيام متصل مي‌داند؛ همان‌طور كه به نيما يوشيج و احمد شاملو.

اين شاعر با تأكيد بر پيوستگي نسل‌ها و دهه‌ها در هنر و ادبيات مي‌گويد: شاعراني چون احمد شاملو يا سهراب سپهري هنوز حضور فرهنگي دارند و مي‌توانند روي شعر ما تأثير خود را بگذارند؛ اما نمي‌توانم وارد نگرش‌هاي جزيي شعر دهه‌ي 80 شوم.

او معتقد است: يك سوء‌تفاهم درباره‌ي هنر و شعر اين سال‌ها وجود دارد، و آن اين است كه فكر مي‌كنند فقط جوان‌هايي كه بعد از انقلاب بودند، هنر امروز ما را به وجود آورده و استمرار داده‌اند، كه اين برداشت، برداشتي اشتباه از فرهنگ است. بعد از انقلاب چند گروه داريم كه به موازات هم حركت مي‌كنند، و يكي از آن‌ها جوان‌ها هستند. از طرفي كساني كه در دهه‌هاي 40 و 50 فعال بودند، بهترين آثارشان را بعد از انقلاب پديد آوردند.

مجابي با رد دهه دهه كردن شعر اعتقاد دارد: اين موضوع كه شعر دهه‌ي 80 چطور است و چه ويژگي‌هايي دارد، به نظرم اعتبار چنداني ندارد و ما نبايد يكي از دهه‌ها را عمده كنيم، كه اين كار منتزع كردن يك جزء از يك كل ديناميك است.

شعري خلاق با گرايش نوين

در عين حال، به اعتقاد مهرنوش قربانعلي، شعر دهه‌ي 80 شعري خلاق با گرايش نوين است.

به گفته‌ي اين شاعر، دهه‌ي 70 دهه‌اي است كه شاعران با ارايه‌ و بازتاب نگرش و اجراهاي متفاوت در عرصه‌ي شعر، تحولي بنيادي را بنا گذاردند كه به جان‌بخشي و احياي هستي شعر انجاميد.

او تأكيد دارد: در اين عطف شعري هرچند سويه‌هاي متفاوت تحول (ژرف، متعارف، تندرو) ديده مي‌شود، ولي از همين‌جاست كه بنيان حركت‌هاي شعري دهه‌ي 80 شكل مي‌گيرند و هم بسياري از شاعران آوانگارد دهه‌ي 70 در ادامه‌ي فعاليت‌هاي خود به‌عنوان چهره‌هاي تثبيت‌شده مطرح مي‌شوند و بر روند تحليلي - پژوهشي، ارايه‌ي آنتولوژي و ... شعر معاصر تأثير مي‌گذارند.

قربانعلي يادآور مي‌شود: با اين پس‌زمينه طبيعي است كه شعر دهه‌ي 80 شعري خلاق با گرايش‌هاي نوين باشد. در شعرهايي كه از جوانان فعال دهه‌ي 80 در وبلاگ‌هاي متعدد و مؤثر، مجله‌ها و سايت‌هاي ادبي خوانده‌ام، تمايل به حركت‌هاي آوانگارد و پيشرو ديده مي‌شود، كه نويد حضور چهره‌هايي تازه را مي‌دهد.

دهه‌ي آشنايي مردم با نگاه جديد ادبي

همچنين عليرضا بهنام اعتقاد دارد: شعر دهه‌ي 80 شعري است كه شاعران آن تحولاتي را كه در دهه‌ي 70 اتفاق افتاد، پخته‌تر دنبال مي‌كنند.

به باور وي، ما در دو دهه، دو نقطه‌ي عطف داشته‌ايم؛ يكي 28 مرداد كه نقطه‌ي عطفي براي دهه‌ي 40 شد و ديگر نقطه‌ي عطفي كه بعد از انقلاب به وجود آمد و باعث چرخشي در ادبيات ما شد. اما هنوز اتفاقي نيافتاده و شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي ما با دهه‌ي 70 فرقي نكرده، تا شاهد تغيير گرايش‌ها باشيم و به دنبال آن، ادبيات‌مان نيز تغيير كند.

بهنام دهه‌ي 80 را دهه‌اي مي‌داند كه بسياري از شاعران ما از مرحله‌ي اوليه‌ي آزمون و خطا خارج شده و راه مشخص خود را يافته‌اند و مي‌گويد: اين دهه، دهه‌ي تثبيت شاعران است و نوع شعر جديدي است كه به جامعه معرفي مي‌شود؛ درواقع دهه‌ي 80 دهه‌ي آشنايي مردم با نوع جديدي از نگاه ادبي است.

شعر و پيمودن مسير تكويني‌اش

هيوا مسيح اما مي‌گويد: قضاوت درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 از حالا زود است؛ زيرا اتفاقي نيفتاده است و شعر دارد مسير تكويني خود را مي‌پيمايد.

اين شاعر در عين حال اعتقادي به دهه دهه كردن شعر ندارد و مي‌گويد: وقتي اين تقسيم‌بندي‌ها مي‌شود، يعني شاعران دهه‌ي 70، محصول دهه‌ي 70 هستند و يا شاعران دهه‌ي 40، محصول دهه‌ي 40، و اين تقسيم‌بندي غلط است.

او شعر را اساسا محصول شرايط تكويني در دل تاريخ مي‌داند و به اين دليل تقسيم‌بندي آن را اشتباه و به همين دليل قضاوت درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 را از حالا زود مي‌داند.

مسيح مي‌افزايد: اگر تمام شعر ايران را از ابتدا به‌عنوان انرژي و روح زبان بسته‌بندي كنيم و بگوييم شعر دهه‌ي 80، مطمئنا بعد از مدتي همه‌ي ديوارها را خراب مي‌كند و بيرون مي‌آيد؛ ولي وقتي بيرون آمد، نتيجه‌ي شعر دهه‌ي 80 تا حال است و محصول حالت تكويني است.

فروكش هيجان‌هاي زباني دهه‌ي 70

بهزاد خواجات تأكيد دارد: هيجان‌هاي زباني دهه‌ي 70 كه بايد تجربه مي‌شدند، امروز فروكش كرده‌اند.

به گفته‌ي اين شاعر، تفاوت عمده‌اي كه ميان دهه‌ي 70 و دهه‌ي 80 وجود دارد، اين است كه در دهه‌ي 70 سازوكارهاي اجتماعي باعث ابداع شد و شعر آن دهه داراي شناسنامه‌ي مشخصي است، كه درباره‌ي آن زياد حرف زده شد؛ اما در دهه‌ي 80 شرايط ويژه‌اي وجود نداشت كه جريان خاصي در شعر به وجود آيد؛ اگر هم بود، ماده‌ي ادبي به شعر شاعران فراخوانده نشد.

او همچنين به كمي آثار در اين دهه اشاره دارد و مي‌گويد: در دهه‌ي 70 با وفور آثار مواجه بوديم، كه اين امر، اجازه‌ي كنكاش را در شعرها مي‌داد؛ اما در اين دهه نه تنها با كثرت آثار مواجه نيستيم، بلكه با كمي آن‌ها نيز مواجه شده‌ايم.

وي در عين حال معتقد است: در دهه‌ي 70 شاعران اول شعر خود را نوشتند و بعد درباره‌ي آن حرف زدند؛ اما در دهه‌ي 80 شاعران از ابتدا به صدور مانيفست و نظريه پرداختند و بر اساس آن، شعر سرودند.

عميق‌تر شدن نگرش شعري

شمس آقاجاني در اين بحث به تعميق نگرش شاعران در شعرها اشاره مي‌كند و مي‌گويد: ما در دهه‌ي 70 وضعيتي احساسي و هيجاني نسبت به يك كشف و رويكرد تازه در شعر احساس مي‌كرديم، كه به نظر مي‌رسد اين هيجان‌ها در اين دهه تا حدودي فروكش كرده و زمان تأمل بيش‌تر بر دستاوردهاي گذشته است.

به اعتقاد اين شاعر، در دهه‌ي 80 آن شاعران اصيلي كه از دهه‌ي قبل باقي مانده‌اند، مشغول تفكر و عمق بخشيدن به دستاوردهاي خود هستند.

او نيز با دهه‌بندي به معناي معمولش چندان موافق نيست و معتقد است: دهه‌بندي در شعر تنها براي بهتر حرف زدن درباره‌ي آن است، وگرنه در شعر مقاطع زماني نداريم. نكته‌اي كه درباره‌ي تفاوت دهه‌هاي 70 و 80 وجود دارد، اين است كه روند متفاوتي را در اين دو دهه نداشته‌ايم.

آقاجاني در عين حال مي‌گويد: دهه‌ي 80 برخلاف دهه‌ي 70، دهه‌ي دقيق‌تر شدن و حسي شدن به‌جاي احساساتي شدن است.

تعديل تندروي‌ها در شعر دهه‌ي 80

محمدحسين عابدي هم اعتقاد دارد كه در شعر دهه‌ي 80 بسياري از تندروهاي تعديل شده و بسياري از شاعران دهه‌ي 70 كه به تندروي در شعرشان معروف بودند، امروز به اعتدالي در نوآوري‌هاي‌شان رسيده‌اند.

به گفته‌ي او، در شعر دهه‌ي 70 به اين دليل كه نوآوري دغدغه‌ي شاعران دهه‌ي 70 بود، آن‌ها دچار افراط‌ هاي فراواني شدند.

عابدي از شاخصه‌هاي شعر دهه‌ي 80 را تعديل افراط‌ ها مي‌داند و مي‌گويد: شاعراني كه در دهه‌ي 70 به تندروي معروف بودند، امروز كه شعرشان را مي‌خوانيم، متوجه اعتدالي در نوآوري‌هاي‌شان مي‌شويم، كه اين روال را منطقي و درست مي‌دانم.

اين شاعر، شعر دهه‌ي 80 را شعر متعادل‌شده‌ي دهه‌ي 70 مي‌داند، كه براي مخاطب هم لذت‌بخش‌تر است.

شاعران دهه‌ي 80 و رسيدن به راه معقول‌تر

همچنين ضياء موحد شعر دهه‌ي 80 را شعري مي‌داند كه راه معقول‌تري را دارد طي مي‌كند.

اين شاعر از شعر دهه‌ي 70 به‌عنوان شعري بسيار تئوري‌زده ياد مي‌كند و اعتقاد دارد: عده‌اي كه به عنوان نمايندگان شعر اين دهه‌ مشهور شده بودند، كار تازه‌اي عرضه نكردند و جز ادعا حرفي براي گفتن نداشتند.

او البته اظهارنظر درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 را از حالا زود مي‌داند و مي‌گويد: در صورتي مي‌توان درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 اظهارنظر جدي كرد، كه مجموعه‌هاي منتشرشده در اين دهه به صورت دقيق بررسي شوند؛ اما اين موضوع اصلا درست نيست كه شاعران دهه‌ي 80 فاقد تئوري هستند. اگر شاعران اين دهه حركت‌هاي عجيب و غريب نمي‌كنند و شعر بي سر و ته نمي‌گويند، به اين معني نيست كه شعر اين دهه فاقد تئوري است.

موحد درعين حال باور دارد: شعرهاي دهه‌ي 80 كم‌كم به سمتي مي‌روند كه شاعر حرفي براي زدن دارد و به ضوابطي نيز معتقد است. اگر هم ضابطه‌ها را مي‌شكند، معقول اين كار را انجام مي‌دهد و شاعران نسبت به گذشته به راه معقول‌تري در اين دهه رسيده‌اند.

رنگ باختن جريان انحرافي شعر در اين دهه

كاظم‌ سادات اشكوري نيز به شعر شاعران اين دهه اميدوار است و تأكيد دارد: اگر همتي در كار باشد، چراغ پرفروغ شعر امروز خاموش نخواهد شد. ممكن است گاهي كم‌نور شود، ولي روزي نور آن بر همه‌جا خواهد تابيد و تا دوردست‌ها را روشن خواهد كرد.

اين شاعر نيز چندان با دهه دهه كردن شعر موافق نيست و اين تقسيم‌بندي را قبول ندارد و مي‌گويد: جريان‌هاي هر دهه منبعث از جريان‌ها و رويدادهاي جامعه است. هر يك از جريان‌هاي ادبي جامعه‌ي ما منبعث از جريان‌ها و رويدادهايي بود، كه گاهي رويكرد به اجتماع داشته و گاهي سبب دوري جستن از جامعه و حتا سياست‌گريزي شده است. اما آن‌چه گفتني است، جريان انحرافي شعر در يك يا دو دهه قبل است، كه نوع ديگر آن به اصطلاح مسبوق به سابقه است.

اين پژوهشگر اعتقاد دارد: در طول تاريخ هميشه جرياني انحرافي در كنار جريان اصلي شعر سربرآورده، اما چندان دوام نياورده و در مدتي كوتاه به حاشيه رانده و سرانجام محو شده است؛ همچنان كه در سال‌هاي اخير (دهه‌ي 80) آن جريان انحرافي به شدت رنگ باخته است.

سادات اشكوري نيز به حركت شاعران امروز در اين دهه اميدوار است و باور دارد: اگر كسي جست‌وجوگر باشد، پس از گام زدن در بي‌راهه و اين در و آن در زدن، سرانجام به راه درست مي‌رسد.

شعر دهه‌ي 80؛ بشارت بلوغ و روشنايي

سيدعلي صالحي در اين‌باره اعتقاد دارد: شعر در دهه 80، چه در ميهن و چه در هزار سوي اين سياره، بلوغ و روشنايي را بشارت داده است.

اين شاعر معتقد است: با سر زدن به صفحه‌ي وبلاگ‌ها و سايت‌هاي اينترنتي، شعر پويا و تكان‌دهنده نسل‌هاي زنده‌ي امروز ايران را مي‌توانيم بخوانيم و اين همان دستاورد دهه‌ي 80 خورشيدي است، كه شاعران و فرزندان جوان ما، و حضور شورانگيز اين مردم دانا، شواهد رسمي ادعاي اين كلام است.

دهه‌ي مطلوب شعر مدرن ما

عبدالجبار كاكايي در اين بحث به صادر نشدن نظريه‌هاي تدوين‌شده به شكل مطبوعاتي و حتا غيرآكادميك اشاره دارد.

اين شاعر معتقد است: بيش‌تر اطلاعاتي كه درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 وجود دارد، از محافل ادبي و شعرخواني‌ها و برخي نشريه‌هاست كه به چاپ آثار مبادرت مي‌كنند و بر مبناي همين آثار موجود، دهه‌ي 80، دهه‌ي مطلوب شعر مدرن ما خواهد بود.

او شعر دهه‌ي 70 را نوعي واكنش در مقابل شعر دهه‌ي 60 مي‌داند و در توصيف شعر دهه‌ي 80 مي‌گويد: دهه‌ي 80 دهه‌ي اعتدال است؛ دوره‌ي صبر و سكون و استفاده از دستاوردهاي دهه‌ي 70 از اتفاقات اين دهه بوده است.

به گفته‌ي كاكايي، در دهه‌ي 80، شاعران نظريه‌هاي دهه‌ي 70 را باطل كرده و تنها از نوجويي و خلاقيت آن استفاده مي‌كنند. ضمن اين‌كه از مفاهيم سنتي شعر دهه‌ي 60 هم بهره مي‌برند.

دوره‌ي تكرارها و تقليدها

اما يدالله مفتون اميني دهه‌ي 80 را دهه‌ي تجديد چاپ‌ها و تكرار توسط شاعران مي‌داند و معتقد است: در دهه‌ي 80 شاعران بيش‌تر خود را تكرار مي‌كنند.

به گفته‌ي اين شاعر، شعر دهه‌ي 70 بر مبناي تئوري‌اي كه صادر شد، يك حركت مستقيم داشت و روي آن خط حركت كرد؛ اما شعر دهه‌ي 80 قدري از خط مستقيمي كه داشت، عبور كرده و انشعاب‌هايي به آن اضافه شده؛ درواقع قدري از خط مستقيمش منحرف شده است.

او نيز با تقسيم شعر دهه به دهه موافق نيست.

جان تازه گرفتن شعر كلاسيك در دهه‌ي 80

همچنين رسول يونان معتقد است: شعر دهه‌ي 80 ادامه‌ي طبيعي شعر دهه‌ي 70 است؛ به‌علاوه افراط و تفريط بعضي از شاعران.

اين شاعر مي‌گويد: در دهه‌ي 80، شعر كلاسيك، جاني تازه گرفته است؛ اما آن‌چه در نهايت منجر به پيروزي شعر معاصر مي‌شود، نگاه خاص و زبان منحصر به فرد بعضي از شاعران انگشت‌شمار است.

به گفته‌ي او، در اين دهه تا اين‌جا بخش اعظمي از انرژي شاعران صرف بازي‌هاي كليشه‌يي و سنتي شده است؛ به عبارت بهتر ما وقتي مثلا شعر شاعران كلاسيك را ورق مي‌زنيم، جز تكرار چيزي نمي‌بينيم. همين‌طور بعضي از شاعران سپيدگو نيز همين‌گونه عمل كرده‌اند.

يونان با اظهار اميدواري به اين‌كه در اين چند سال باقي‌مانده از اين دهه شعرهاي بهتري داشته باشيم، شعر اين دهه را بيش‌تر مخلوط شعر كلاسيك، مدرن و شعر سپيد مي‌داند.

شعر دهه‌ي 80 شفاف نيست

سعيد آرمات اما معتقد است: شعر دهه‌ي 80 برخلاف شعر دهه‌ي 70 كه از اول شفاف بود، خيلي شفاف نيست و درباره‌ي آن به‌راحتي نمي‌شود صحبت كرد.

به باور وي، از اوايل شكل‌گيري شعر دهه‌ي 70 مي‌شد درباره‌ي آن بحث كرد يا از اواسط شعر دهه‌ي 60 نيز مي‌شد درباره‌ي آن حرف زد. كساني كه در اين دهه‌ها كار مي‌كردند، تئوري‌هاي مشخصي داشتند؛ اما اين نظر را فعلا درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 نمي‌توان داشت.

به گفته‌ي اين شاعر، به‌نظر مي‌رسد شعر دهه‌ي 80 ادامه‌ي شعر دهه‌ي 70 است و به‌دليل مسائلي كه در ادبيات ما وجود دارد، خيلي شفاف نيست.

آرمات يكي از دلايل شفاف نبودن شعر دهه‌ي 80 را تغيير ارايه‌ي شعر در اين دهه مي‌داند و مي‌گويد: شعر اين دهه به‌دليل تغيير راه‌هاي ارايه‌، مخاطبان مشخصي ندارد و كم‌تر شاعري از شاعران اين دهه كتابش را چاپ مي‌كند؛ بنابراين وقتي شعرهاي اين دهه ارايه نمي‌شوند، نمي‌توان درباره‌شان شفاف صحبت كرد.

دهه‌ي 80 در اختيار شاعران آوانگارد

از سوي ديگر، عبدالعلي دستغيب معتقد است: دهه‌ي 80 از نظر شعري دارد نهضت جديدي را به وجود مي‌آورد؛ اما هنوز در آغاز راهيم.

اين منتقد ادبي البته مي‌گويد: دهه‌ي 80 هنوز تمام نشده، اما با توجه به نيمي كه گذرانده‌ايم، به نظر مي‌رسد شعر اين دهه ادامه‌ي دهه‌ي 70 است.

او با اشاره به شكل‌گيري شعر پست‌مدرن در دهه‌ي 70، اعتقاد دارد: شعر پست‌مدرني كه در دهه‌ي 70 به وجود آمد، در اصل آن ترديد شد. در شعر دهه‌ي 70 دستورالعمل‌هايي وجود داشت كه شاعران از آن پيروي مي‌كردند، ولي در دهه‌ي 80 اين موضوع عوض شد و در اين دهه جريان چهارمي ‌پديد آمد، كه بعدا رشد بيش‌تري خواهد كرد.

به گفته‌ي او، شاعران دهه‌ي 70 كه تا اين دهه ادامه يافته‌اند، دهه‌ي 80 را در اختيار خواهند داشت و شاعراني آوانگارد خواهند بود

دستغيب با برشمردن ويژگي‌هاي شعر دهه‌ي اخير اعتقاد دارد: در شعر اين دهه، تكيه‌ي شاعران بر اين است كه چيز مطلقي در دنياي انساني وجود ندارد. همچنين در اين شعر، جمله‌ها از نظر نحوي گاهي اشكال دارند و نحو قديم رعايت نمي‌شود.

به گفته اين مترجم، آوانگارديسم شاعران اين دهه با آوانگارديسم جعلي رضا براهني فرق مي‌كند. اين چيزي ابداعي است كه از خلال جمله‌هاي گسسته، زندگي شهري و رجعت به گذشته و بازسازي، آن را مي‌بينيم.

دهه‌ي 80 دهه‌ي و بسط تئوري‌هاي دهه‌ي 70

علي قنبري نيز در اين‌باره اعتقاد دارد: آن‌چه در شعر نيمه‌ي اول دهه‌ي 80 مشاهده شد، از جنبه‌ي توليدي، بسط و توسعه‌ي دستاوردهاي دهه‌ي 70 بود.

او با اشاره به اين‌كه شکاف عظيمي که بين به اصطلاح دهه‌ي 70 و 60 وجود داشت، بين دو دهه‌ي 70 و 80 وجود ندارد، مي‌گويد: اين البته نشان‌دهنده‌ي امتياز يا تفوقي نيست؛ بلکه آن‌چه که کاملا بر همگان روشن بوده، اين است که ما در نيمه‌ي دهه‌ي 70 شاهد تغييرات اجتماعي شديدي بوديم.

اين شاعر همچنين مي‌گويد: در نيمه‌ي اول دهه‌ي 80 از منظر رسانگي با فعاليت‌هاي پرتنش و پرهيجان دهه‌ي 70 روبه‌رو نيستيم.

قنبري در عين حال دهه‌ي 80 را دهه‌ي بسط تئوري‌هاي دهه‌ي 70 و فراگيرشدن زبانيت و نيز مؤلفه‌ي مهم شعر پست‌مدرن يعني «عدم قطعيت» در شعر شاعراني که مخالف اين جريان‌ها بودند، مي‌داند.

نگاه شعر دهه‌ي 80 به جان شعر معطوف است 

پژك صفري نيز در اين بحث به نگاه شاعران اين دهه اشاره مي‌كند و مي‌گويد: به‌طور كلي نگاه شعر دهه‌ي 80، به جان شعر معطوف است؛ همچنان كه نگاه شعر دهه‌ي 70 به جسم شعر معطوف بود، و اين دو سرجمع، تعادلي را در رويكرد ما به شعر در پي خواهند داشت.

اين شاعر اعتقاد دارد: اين شعر، شعر ماست، شعر فارسي ما، با ساز و كارهاي خاص خودش. در اين دهه نيز بعضي رويكردهاي نو در ساحت كلام و كلمه در كانون توجه قرار مي‌گيرند و بعضي از ايده‌هاي گذشته نيز كماكان و با روندي رو به رشد و تكامل براي شاعر نقش‌آفريني مي‌كنند. زبان و زبان‌گرايي و بازي‌ها زباني را هنوز داريم. فرم هنوز مورد توجه است. خاستگاه‌هاي فلسفي، حضور تئوريك خود را حفظ كرده‌اند و ايده‌هاي نو نيز وجود دارند.

صفري نيز مانند چند شاعر ديگر كارهاي شاعران اين دهه را ادامه‌ي دهه 70 مي‌داند و مي‌گويد: كاربست‌هاي روان‌شناسيك در شعر اين دهه، در ادامه‌ي تجربه‌هاي زباني و تئوريك دهه‌ي 70 و ادامه‌ي تجربه‌ي راه‌هاي نرفته و نكوفته، يا رفته و هموارناشده، بلكه كنش‌هاي آنارشيستيك در ايجاد بوطيقايي نو، در شعر اين دهه، همه و همه طبيعي، درخور توجه و ارزشمند است.

به اعتقاد وي، اين دهه نيز شاعران قابلي را به جامعه‌ي ما معرفي خواهد كرد.

كامل‌تر شدن شعر در دهه‌ي 80 

اما غلامرضا بروسان اعتقاد دارد: شعر دهه‌ي 80 كامل‌تر شده و بازي‌هاي زباني هرچند هنوز در شعر وجود دارند، اما از دهه‌ي 70 بسيار كم‌تر شده‌اند.

به گفته‌ي اين شاعر، شعر دهه‌ي 80 باز هم از دهه‌ي 70 برگرفته شده و ادامه‌دهنده‌ي آن است و مستقل عمل نكرده است. در واقع زيبايي‌اش هم در همين است. اگر چيزي يك اتفاق باشد، مقطعي عمل مي‌كند.

به اعتقاد او، در دهه‌ي 70 اين‌طور شد و اتفاقات به‌صورت مقطعي بود، كه ادامه نيافت. اما شعر دهه‌ي 80، ادامه‌ي منطقي دهه‌ي 70 است. كساني چون حافظ موسوي و رسول يونان در دهه‌ي 80 هم توانستند كارهايي بكنند.

فاصله گرفتن از تندروي

همچنين به اعتقاد محمود معتقدي، پيكره‌ي شعر امروز به‌نوعي بازانديشي در خود رسيده است.

اين شاعر و منتقد مي‌گويد: شعر امروز، ‌با توجه به سابقه‌ي اين نحله، از روزگار نيما تاكنون با افت و خيزهاي فراواني روبه‌رو بوده، و در سه دهه‌ي اخير، اين دگرگوني، بخصوص در حوزه‌ي فرم و حضور صداهاي تازه‌تر از ويژگي‌ خاص برخوردار بوده است.

او اعتقاد دارد: در دهه‌ي 70 بيش‌ترين كتاب‌ها در حوزه‌ي شعر، داراي يكنواختي و فضاهاي مشتركي بوده‌اند. بسياري از گذشته‌ها فاصله گرفتند و حضور خود را نوعي حادثه‌ي شعري مي‌خواندند، كه اين فضاها به تدريج كم‌رنگ و كم‌رنگ‌تر شد، تا به امروز كه فضاي شعر، به آرامشي نسبي دست يافت و شاعران دهه‌ي 80 با تفكر و رعايت اسلوب‌ها، از دنياي تندروي‌ها فاصله گرفته‌اند.

 

سوء تفاهم عجيب

كاميار عابدي اما در اين‌باره مي‌گويد: تصور مي‌كنم در سال‌هاي اخير سوءتفاهم عجيبي در ميان بعضي از شاعران شكل گرفته باشد.
به گفته‌ي او، اين سوءتفاهم، چه در ميان كساني كه به شيوه‌ي آزاد و عمدتا سپيد و منثور شعر مي‌گويند، چه كساني كه به قالب‌هاي سنتي، بويژه غزل و مثنوي مي‌پردازند، شكل گرفته، و از اين قرار است كه اين گروه از شاعران، علاوه بر اظهارنظرهاي گسترده درباره‌ي شعر خود و شاعران هم‌عصر و هم‌نسل خود، به طبقه‌بندي و نسل‌بندي شاعران هم توجه زيادي نشان مي‌دهند.
به باور عابدي، وقتي هنوز بسياري از شاعران هم‌عصر و هم‌نسل در پي تجربه‌ورزي و تجربه‌اندوزي هستند، چه اصراري است كه با طبقه‌بندي‌ها و نسل‌بندي‌هاي زودهنگام و اغلب مصنوعي و هدف‌دار، دست پيش بگيريم و در دعواهاي ادبي، در حالي‌كه هنوز "تاريخي" در كار نيست، به استقبال از تاريخ ادبي برويم و از مفهومي موهوم، به تعبير برخي از دولت‌مردان استفاده‌ي ابزاري كنيم؟

تحول شعر ايران بعد از دهه‌ي 80

كاظم كريميان شعر دهه‌ي 80 را ادامه‌دهنده‌ي شعر دهه‌ي 70 مي‌داند و در عين حال معتقد است: شعر اين دهه دستاوردهاي جديدي دارد و نسبت به دهه‌ي 70 زبان خاصي يافته است.
اين شاعر مي‌گويد: زبان شعر دهه‌ي 80 مكمل شعر دهه‌ي 70 است. در شعر اين دهه، ديد شاعر، فضاي شعر و ساختار به‌طور كلي با شعر 40 سال گذشته‌ي ايران متفاوت است.
او همچنين معتقد است: در شعر اين دهه به‌جاي گرايش به تخيل، تفكر و انديشه جايگزين شده؛ پس مي‌تواند شعري باشد كه ضمن سادگي از نظر زبان، از نظر محتوا و انديشه و ارتباط با جامعه‌ي انساني ارتباط بيش‌تري نسبت به آثار چند دهه‌ي گذشته داشته باشد.
كريميان شعر دهه‌ي 80 را داراي چشم‌انداز مثبتي مي‌داند و مي‌گويد: شعر اين دهه با آن‌كه مكمل دهه‌ي 70 است، ولي مي‌تواند فرآيند تازه‌اي در شعر امروز ايران به‌وجود آورد؛ يعني اگر شعر امروز بعد از نيما يوشيج از احمد شاملو شروع شد، شعر اين دهه هم پديده تازه‌اي است، و دهه‌ي 80 يك مبدأ است. بعد از دهه‌ي 80 شعر ايران مي‌تواند متحول شود و اگر ترجمه شود، مي‌تواند با مردم جهان ارتباط خوبي بيابد و در سطح آثار خوب شرق يا غرب قرار گيرد.

پيشرفت شاعران دهه‌ي 80

هوشنگ چالنگي نيز در اين‌باره به پيشرفت شاعران دهه‌ي 80 اشاره مي‌كند و مي‌گويد: با ديدن كتاب‌هاي شعر شاعران جوان، در شعر دهه‌ي 80 پيشرفت‌هايي مي‌بينم.
اين شاعر اعتقاد دارد: در هر دوره‌اي مي‌توان شعر متفاوت از قبل را پيدا كرد؛ چرا كه از نظر نحوه‌ي گويش، زبان و گرامر، شعر آوانگارد در هر زماني وجود داشته است.

شعر ديگر به مؤلفه‌بندي نياز نخواهد داشت 

 

عليرضا شكرريز درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 به مؤلفه‌بندي‌هايي كه از آن مي‌توان داشت، اشاره مي‌كند و مي‌گويد: مؤلفه‌هايي مثل از هم گسيختگي در متن، نزديك شدن به موسيقي و هارموني كلمات، ساخت‌شكني، عدم قطعيت، هذيان، معناگريزي و اسطوره‌آفريني مؤلفه‌هاي شعر امروز و بخصوص شعر دهه‌ي 80 هستند.
به اعتقاد اين شاعر، همچنين مي‌توان مؤلفه‌هاي شعر دهه‌ي 70 را به آن اضافه كرد؛ مانند نشانه‌هاي خارج شدن از كلي‌گويي، وارد شدن به حيطه‌ي جزيي‌نگري، عينيت‌يابي، استفاده از ژانرهاي هنري ديگر و... .
او نيز مانند شاعران ديگر قضاوت درباره‌ي شعر دهه‌ي 80 را از حالا زود مي‌داند و مي‌گويد: به هر شكل، بايد پروسه‌ي اين دهه تمام شود تا بتوانيم به‌طور دقيق، عناصر و نشانه‌هاي واقعي شعر آن را مطرح كنيم؛ اما پس از گذشت چند دهه تا به امروز فكر مي‌كنم ديگر شعر امروز، بخصوص از نيمه‌ي دوم دهه‌ي 80 به بعد، به مؤلفه‌بندي نياز نخواهد داشت.

نوشته شده توسط مزدک پنجه ای در ۸:۱۷ ب.ظ |  لینک ثابت   •