گوهران نایاب احمدرضا احمدی در دستان ماست
گوهران منتشر شد . سال ها ست جامعه ی شعری ما از داشتن یک تشکیلات منسجم بی بهره است و نبود این انسجام تشکیلاتی بازخورد های منفی بسیاری داشته که جامعه در حال گذار ما به شکل وسیعی مبتلای این آسیب است . یکی از آرزوهای همیشگی من گذار از این دوره در جامعه ایرانی بوده تا جامعه ی شاعران بتوانند به شکل تخصصی و سامان دهی شده با هم در ارتباط باشند ، حتی یک بار با همراهی دوستان خواستیم با انتشار مجله تخصصی شعر بخشی از آرزوهای مان را بر آورده کنیم که فقط دو شماره منتشر و متوقف شد . علی باباچاهی چند سال قبل می گفت می خواهم یک نشریه ی هفتگی در باره ی شعر و شاعر منتشر کنم که نشد که نشد با این وصف هنوز هم آرزو دارم در ایرانی که بیش از پنجاه هزار شاعر زنده دارد حداقل ده نشریه ی روزانه ، هفتگی ، ماهانه و فصلنامه داشته باشیم اما این روزها به این حداقل دل خوشیم و خوشحال که نشریه ی گوهران هر از چند گاهی با ویژه نامه های خواندنی در دسترس علاقه مندان قرار می گیرد و این بار گوهران با تصویری از احمد رضا احمدی بر روی جلد و مقالات و نقد هایی خواندنی آمد کسانی که مایلند در باره ی زندگی و شعر احمد رضا احمدی بیشتر بدانند حتما این شماره از این نشریه را به دقت بخوانند چون هم شاعر از خودش گفت و هم دیگران در باره ی او .
در ابتدا گفتاری از شاعر در باره ی چیستی شعر آمده او بر این باور است که شاعران واقعی جهان را با تمسخر و طعن که مادر خرد آدمی است نگاه می کنند . دو تنها و دو سر گردان دو بی کس نوشته ای از احمد رضا احمدی به احمد رضا است . عنایت سمیعی و محسن فرجی هم گفت و گویی با احمد رضا کردند که تازگی خاصی دارد و قابل تامل .
در بخش سنجش نوشته هایی از هما سیار، مهرداد صمدی، شمس لنگرودی ، یدالله رویایی، شاپور جورکش و ... آمده در فصل روایت هم نوشته هایی از مسعود کیمیایی، هوشنگ گلمکانی، داریوش دولتشاهی، ناصر صفاریان و... به چشم می آید بخشی از این شماره ی گوهران به مکاتبات احمدرضا اختصاص دارد که نام ابراهیم گلستان، بهمن محصص، پرویز دوایی و محمود کیانوش به چشم می آید
احمد رضا احمدی از آغاز با انتشار طرح جریان ساز بود و پس از دوران فترت طولانی دوباره در میان جوانان ادامه دهنده جریانی است که از سال های اولیه دهه ی هفتاد آغاز شده است . شخصیت شعری احمدرضا پارادوکسیکال است با گذشت پنج دهه از عمر شاعری احمدی برخی او را شاعر بزرگی می دانند که شاعران آینده قدر و مقام او را خواهند دانست و گروهی دیگر بر این باورند که او در تمام زندگی هنری اش حتی یک سطر شعر واقعی نسروده است . شما چه فکر می کنید ؟
خیلی خوب مینویسی. به ذهنام رسید باید ژورنالیست یا نویسنده باشی. حدسام درست بود. اما چرا خجالت؟ آنهایی خجالت بکشند که احمقاند. روزی خاهد رسید که شغلام را همین معرفی خاهم کرد و آن وقت در مقابل نگاه های متعجب و طعن ها لذت خاهم برد. همان طور که موقع دوچرخه سواری از فحشها لذت میبرم. خاهرم در مورد شغل بودن این مقوله ها در مصاحبه ای که یک روزنامه با او داشته تاکید داشته است. او هم مثل من است. اما شاید شغلاش بشود چیزی در رابطه با فرانسه. ادبیات فرانسه میخاند. من ادبیات فارسی.
در نثر علیرضا بازرگان را خیلی قوی میدانم. همشهری خدم است. زنجانی. خیلی متنوع است نثرهایاش. نمیدانم توی وباش هم این را وارد کرده یا نه. لینکاش کردهام.
موفق!
با سلام
احوال پرسی و اعلام حضور
وقتی که میرسم به حوالییِ خانهاَت
گُم میکنم من از هیجانم نشانهاَت
بو میکُنم تمامِ درختانِ شهر را
من در هوای یافتنِ آشیانهاَت
پُر میکند مشامِ مرا، من که تشنهاَم
محبوبهوار عطرِ نجیبِ شبانهاَت
در باز میشود، بدنی داغ پشت دَر
درگیرِ آن «نمیشود» ِ کودکانهاَت
تردید در حوالییِ در موج میزند
مثل همیشه، من نگرانِ بهانهاَت
سُر میخورد نگاهِ پُر از شرماَت از تناَم
چون بند تاپ قرمزت از روی شانهاَت
.........................................................
برای نقد و نظر و خواندن ادامه حتمن به سحوری سر بزنید
سلام
با یک شکم دل پر بروزم و منتظر " شما " :
و مرا خرگوش سفیدی کرد ، در کلاه شعبده غیبم زد
بعد از آن دیدم که مرا یک دست در اتاق خواب شما انداخت .
منتظرم هر چند با حرف و حدیث
نادعلی
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][لبخند]
دوستان بخوانیم تا بدانیم این مراسم کریسمس و تولد مسیح یا نیکولاس یا همان پاپا نویل و .... از کجا آمده و ریشه آن در کدام زمان ایران بوده و چرا درخت کاج میگذارند ,,
شاید خواندن این نوشته کوتاه شما را به آگاهی بیشتر رسانده و تاریخ و بزرگی خویش
را بیش از پیش دریابیم .... [گل][لبخند]
بروزم با:
دوشعر
و مطالبی در مورد اولین همایش سراسری شعر پیشرو
سر که می زنی؟
سلام دوست عزیز!
سحوری با یک ماه تاخیر با یک غزل تازه به روز شد:
هجومِ فاجعه
تبعیض
مرگ
استبداد
فغان از این همه نامردمی، فغان ... فریاد !
دلی شکسته، تنی خُرد، پیکری خونین
نفس... نفس زدنِ کوچه در برابرِ باد
در امتدادِ هیاهوی این مترسکها
در این حوالیِ بیسرزمینِ مرگآباد :
درختهای سَتَروَن کلاغ میزایند
( کلاغ : منشاء یک نوعِ دیگرِ فریاد )
.................
.....
.............
.....
در سحوری به انتظارم.
دوست ارجمند و گرامی ام سلام.
در آستانه ی زمستان غزل پیشرو با عناوین زیر به روز شد:
1-تب برفکی
2-تا دام آخر (پست مدرنیسم:ارایه ی دیدگاه جامعه شناختی
3-یلدای بازیگوش در برفی که می آید
4-و شعری تازه از علیرضا عاشوری
با حضور پر مهرت اهمیت ادبیات را مهم تر کن.
سلام آقای محمدی
وعده کردید که در باره کارهام در حال نقد و نوشتن هستید البته می دانم مشغله دارید اما منتظرم .
....
با تبریک روزهای شاد عید و آغاز زمستان
از این هم راحت تر: این شعر را طوری دراز می دهم که انگشتت را با آن بخوانی !
با یک شعر تازه
شرحی کوتاه بر خانه داستان مازندران
یک عکس و چند خبر برای پست بعدبه روزم و منتظر حضور و نظر شما هستم .
هجوووووووووووووووووووووووووووووووووووم[بدرود]
اسباب طرب گشته مهیا /یک خوشه زپروین /و یک جام ز زهرا/زهره به نوا /ماه چودف دست ثریا /دیوانه به رقص امد وآوا /همدم شد وهم رای عیسی به مولا/خورشید ومه رفته به آغوش یلدا /دی گشته فرو دین به این سورسه گانه /زردتشت بخواندکنون ایه ی دریا /مرده زکفن خیزد و درگوربرقصد/یاسین بخواند به آوای بلند ماری عذرا/می گرم کند بتکده ومعبد بودا/یاران نشکستم قدح وروزه شکستم /کی توبه زعشق است وزمی /نیست به مولا/غدیرمبارک
سلام. من در بین نشریات ادبی سال های گذشته ام سال ۷۹ با یک نشریه به نام درچه مواجه شدم که نام سردبیرش نام شما بود . آیا شما سردبیر این نشریه ادبی بودید. اگر بودید حیف که دیگر در نیامد .
درود ! ...
سلام رفیق
بازهم منتظر میمونم ارزشش رو داره هجوووووووووووووووووم
در یک دستگاه "قهوه آسیا کن" اعجازی وجود دارد که در تمام ملائک بهشتی هم نمیتوان آن را یافت.
آراگون
سلام دوست خوبم
برای شعری از خود کار کم رنگ نوشتم:
همینطوری ما را به بردگی بردند و رو به روی اربابان زر و قدرت گماشتگی کردیم و باز خشم انقلابی جنگ را به قضاوت بین ما کشاند و ما مجبور شدیم اسپارتاکوس باشیم . بالاخره یه قهرمان لازم بود
!اصلن کجای جهان بدون قهرمانش عاشق می شود و اگر اینطور نباشد پس این سوپر استارها برای چی دماغ هایشان را عمل می کنند ؟
منتطر حضور و نظرتان هستم . هجووووووووووووووووووووووووووووووم[خداحافظ]
خیلی مخلصیم.ایامتان پربار!
ا سلام
ضمن تشکر و سپاس از بذل توجه تون
آرزوی شما و همه است که متاسفانه عملی نمیشه شاید هم حرکتی از خودمون نیست بهر حال مختصر و مفید مرقوم فرمودین امید که محقق بشه
با یه پیشنهاد و یه غزل از گذشته منتظر نظر ارزشمندتون هستم
به روز شدین مطلع بفرمایین
با تشکر
سلام.
پیک پیک
پیک نسیم سر می کشند
سرو و صنوبر عشق باز
...
جفت سهره های
...برکه ی برگ ریز
...
هنگامه ای به پاست؛
سمفونی آفرینش
...
اما پتیاره دارکوب
...
با سلام . دهمین جلسه ی انجمن مجازی (ویژه ی نقد شعر ) از تاریخ دوشنبه 17 دی 1386 الی دوشنبه اول بهمن 1386 در حال برگزاری است . به این وسیله از شما دعوت به عمل می آید .
سلام دوست عزیز
با مطلبی تحت عنوان « احمدرضا احمدی و موج نو » به روزم
احمدی از شاعرانی است که به خاطر جریان سازی در شعر معاصر قابل دقت نظر و بررسی است پیشنهاد او در کتاب « طرح » هر چند برای ادبیات فصل تازه ای نبود ( قبل از او هوشنگ ایرانی دست به تجربه هایی در بی وزنی ، ایجاد اشکال در فهم مفهوم ، سکته های خوانشی ، بازی های زبانی و گریز از سلطه شعر ممکن زده بود ولی تداوم نداشت ) اما هسته اصلی جریانی را ساخت که بعد ها به نام شعر « موج نو » قسمت اعظمی از ادبیات معاصر را با خود درگیر کرد .
.
.
.
بی تردید هر نگاهی در تلاقی با دیدگاههای دیگر است که منتج به نتیجه می شود پس منتظر شنیدن(دیدن)دیدگاههای شما هستم.
پیروز باشید
زلزله ی بم»
شعرنامه ی سوم من به تیرداد نصری
و......
انگار تازه شاعر شده ام
سلام آقای محمدی عزیز. با این شعر توی بجنورد که هستم به روزم. سر بزنید خوشحال می شوم.
سلام و عرض ادب
پویا و پایدار باشید
و قصه این طور تمام می شود :
دست های من
دست های تو را می گیرد
می رقصی
چرخ می زنم
سلام دوست عزیز
بعد از مدت ها
با شعری کوتاه منتظر حضور گرمت هستم
سلام دوست عزیز من !
۱- پس از مدتی دوری که به یک سکوت دل انگیز به درونم سفر کرده بودم حالا دوباره با قوای جدید آمده ام
۲- من هم مثل شما همین آرزو را دارم و چه خرسندم که فرای برخی ضعفها (که بسیار طبیعی است ) مجلاتی مثل گوهران و دال و .. منتشر شده اند و فضا را عطر آگین می کنند
۳- سپاس که به من سر می زنید
۴- من هم بروزم و منتظر بارش نظرت دوست من !
سرزنده و شاداب باشید
ارادتمند : پیروزه قلی پور