حرف نو

فرهنگ هنر و ادبیات

حرف نو

فرهنگ هنر و ادبیات

چگونه شاعر شدیم؟

ایران سرزمین شعر و شعور است. شعر با لحظه لحظه ی زندگی ایرانیان گره خورده است. بزرگترین متکلمان و مفسران اسلامی نیز کلام خویش را با عطر شعر فارسی در آمیخته تا با اعجاز خیره کننده و خیال آفرین زبان شعر، پیام خود را به مخاطب برسانند.

از دیروز تا امروز صدها و هزاران نفر جان خویش را با شعر آمیختند تا چگونگی ادراک و دریافت خود از جهان را در کلام شاعرانه به تصویر بکشند. این تجلی به گونه ای در یکایک لحظات زندگی انسان نشان دارد. انسان عامی و عادی قصه، مثل و متل خویش را با شعر پیوند می زند و انسان عالم و عاشق نیز برای رسوخ بیشتر در دل و جان مخاطب کلام خیال انگیز و شورآفرین شعر را برمی گزیند، اما به راستی چه عواملی زمینه های بروز و پیدایی شخصیت شاعرانه را فراهم می کند؟ آیا این شرایط در همه ی زمان ها و مکان ها برابر است؟ آیا شرایط اجتماعی در شکل گیری شعر و شاعر مؤثر است؟ آیا مسائل مادی و اقتصادی در شاعر شدن یا نشدن صاحب ذوق تأثیر گذارند؟ و آیا می توان از شانس تاریخی به عنوان مهم ترین عنصر تأثرگذار در شگل گیری شخصیت هنری شاعر یاد کرد؟ این ها بخشی از سؤالاتی است که مهمانان این برنامه آقایان " مصطفی محدثی خراسانی"،" محمد جواد محبت"،" ایرج قنبری" و " خالق گرجی" به آن ها به اجمال و اختصار پاسخ گفته اند. 

http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=575970

محمدرضا شفیعی کدکنی برون از حصار زمان

   بی تردید نام و آوازه ی بلند محمدرضا شفیعی کدکنی از حصار زمان و مکان در گذشت، تنوع و گستردگی حوزه فعالیت این ادیب فرزانه سبب گردید ضمن سرآمد شدن در همه بخش ها، در نزد هر اهل ادبی ممتاز باشد.
یگانگی او در حوزه تصحیح متون، تحقیق، تالیف، ترجمه، تدریس و شعر او را به مرز ماندگاری رسانده است.

محمدرضا شفیعی کدکنی (م-سرشک ) در دهکده ای به نام کدکن (نیشابور قدیم)در سال 1318 متولد شد. پس از گذراندن دوران مکتب خانه و خواندن جامع المقدمات نزد پدر و فراگرفتن ادب تازی و پارسی منطق و کلام و فقه و اصول در سال 1341 دیپلم متوسطه را به صورت متفرقه دریافت کرد و به دانشکده ادبیات مشهد راه یافت.

سرشک از کودکی به شعر علاقمند بود و گاه نیز غزلی می گفت از همین روست که اخوان ثالث در نخستین دیدار دریافت که اواهل اندیشیدن است و سرودنش در عالم رهایی و آزادگی است .
   سروده های محمدرضا شفیعی کدکنی تلفیقی از شعر و شعور است. احساس با منطق در می آمیزد و شاعر با نگاهی عمیق به تاریخ، هستی و جهان امروز جهانی موافق میل خود در اشعارش می آفریند. شعرهای او دارای بن مایه اجتماعی و گاه فلسفی است و شاعر همواره می کوشد مهمترین مباحث هستی انسان امروز را در قالب شعر بنمایاند . 

برای خواندن بقیه مطالب و شنیدن شعر شفیعی کدکنی نشانی زیر را کلیک کنید .
http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=570701

غزل شعر روزگاران

در عصر حاضر در باب غزل و جایگاه آن در شعر روزگار ما دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. احمد شاملو معتقد بود غزل شعر روزگار ما نیست یا در روزگار ما عمر غزل به سر آمده است. اما فریدون مشیری معتقد بود که در غزل معاصر باید نوآوری کرد. تجربه ی چندین دهه ی اخیر نشان داده است که می توان در قالبی ایستا شعری نو سرود. غزلیات سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی، حسین منزوی و قیصر امین پور از جمله ی غزلیات زنده امروز است. به همین دلیل سیمین بهبهانی با قاطعیت می گوید غزل یکی از ماندگارترین و متداول ترین و مردم پسند ترین قالبهای شعر کهن فارسی است و فروغ فرخزاد در تنها غزلی که از خود به جا گذاشت:
امشب به قصه ی من گوش می کنی
توانست فرم تازه ای از غزل ایجاد کند و محمدرضا شفیعی کدکنی از همین رو می گوید می توان در روزگار ما غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرم باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت. غزل یک فرم جهانی است. قالب غزل در سالیان پس از انقلاب یکی از پرطرفدارترین قالب های شعر فارسی شناخته شد و شعرهای درخشانی در این قالب ایجاد شد تا بدانجا که امروز غزل مدرن و پست مدرن به عنوان یکی از شیوه های غزل سرایی معاصر شناخته شده است. در این نوبت ضمن استفاده از دیدگاه های نوشتاری "محمد حسین شهریار"،" مشفق کاشانی"،" مهدی اخوان ثالث" و " م.آزاد" گفتگو هایی با " علی محمد مؤدب"،" علی داوودی" و " عبدالرحیم سعیدی راد" نیز انجام گرفته است    برای شنیدن  ایران صدا را کلیک کنید 

http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=568243

آرش کمانگیر شعر امروز

سیاوش کسرایی شاعری را در قالب کهن آغاز کرد اما با منظومه بلند آرش کمانگیر نام خود را بر صفحه شعر امروز فارسی ماندگار کرد. شعر کسرایی، شعر شور، شعور و خون است. او ساده ترین مضامین اجتماعی را با عمیق ترین تصاویر می آمیزد و شعری اعتراض آمیز می سراید.

سیاوش کسرایی در سال 1305 در اصفهان به دنیا آمد. اما خانواده او پس از چندی به تهران آمدند. او پس از گذراندن دوران ابتدایی در مدرسه ادب به دبیرستانِ نظام رفت و بعد ازآن راهی دبیرستان دارالفنون شد.
سیاوش شاعری را با سرودن چهارپاره گویی و شعر قالب های کهن دیگر آغاز کرد اما به زودی به قالب های نوقدمایی توللی وار روی آورد و مدتی بعد به راهِ نیما یوشیج رفت.
کسرایی در دهه 1330 آرام آرام شعرهایش را در مطبوعات انتشار داد و با سرودن منظومه ی آرش کمانگیر نام و آوازه یافت. شعر سیاوش در دهه رنگ و بوی سیاسی گرفت و انسان به عنوان محوری ترین موضوع شعر قرار گرفت. انسانِ رنج دیده و زحمت کشیده که بیداد زمانه بر او ستم روا می داشت و شاعر می کوشید در شعرهایش بخشی از آنهمه ستمِ زمانه را در شعرش تصویر کند، از همین رو گاه برخی از اشعارش به مرز شعار نزدیک می شود اما خوب می داند که میان شعر با شعار فاصله ی بلندی است. سیاوش کسرایی در شعرهایش چشم به آینده دارد و علیرغم مهدی اخوان ثالث که در زمستان فریاد نومیدی سر می دهد، او امیدوارنه از آرش می گوید که می تواند یکبار دیگر مرز ایران و توران را مشخص کند.
سیاوش کسرایی در 19 بهمن 1374 زندگی را بدرود گفت.
برای شنیدن صدا مربوط به همراه موسیقی به لینک زیر مراجعه کنید 

http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=563559