نگاهی به کتاب « چهره پنهان حرف» یدالله رویایی
محمدرضا محمدی آملی
رویایی، شاعر است و شعر را با نثر تبیین و تفسیر میکند. کوشش او در فهم درست شعر ستودنی است. از این رو نوشتههای منثور رویایی هم مانند شعر او خواندنی است. تاکنون آثار منثور او شامل نقدها، یادداشتها، مقالات، خاطرات، شطحیات وگفتوگوها در کتابهای «هلاک عقل به وقت اندیشیدن»، «از سکوی سرخ (مسایل شعر)» و «عبارت از چیست؟ (از سکوی سرخ 2)» چاپ شده است.
ادامه مطلب در روزنامه شرق دوشنبه 23 اردیبهشت 1392
به تازگی کتاب «چهره پنهان حرف» شامل نوشتههای منثور رویایی از سوی
انتشارات نگاه منتشر شد که مشتمل بر نوشتههای او در سالیان مختلف از دهه
50 تاکنون است.کتاب «چهره پنهان حرف» شامل ده بخش و یک موخره است که موخره
را افشین دشتی نوشته است. اما در یک تبویب موضوعی کلانتر میتوان این
نوشتهها را در سه بخش مقالات نظری، یادداشتها و شطحیات ادبی تقسیم کرد.
رویایی در این کتاب هم از کلمه و حرف و زبان شعر سخن به میان میآورد و هم
از سیدعلی صالحی و نیما یوشیج و حافظ شیرازی.«چهره پنهان حرف» همانگونه
که از نامش پیداست نوعی رفتار زبانی با حرف و کلمه است. اما در همه
نوشتههای منثور رویایی رفتار زبانی یکسانی وجود ندارد. در شطحیات
بهاقتضای موضوع، زبان شناور است و مبنایی برای استناد ادبی نیست. در
یادداشتها، خاطرات ادبی مرور میشود ولی در نوشتههای انتقادی نویسنده
بهعنوان منتقد حضور فعالی در متن دارد.بیتردید رویایی در بین منتقدان
معاصر از ادراک شاعرانه و دریافت هنرمندانه خوبی برخوردار است. او همواره
چندگام جلوتر ازدیگر منتقدان در باره شعر سخن میگوید. بهعنوان نمونه
درباره اهمیت شعر حافظ مقالات و کتابهای زیادی نوشته شده است اما رویایی
زیباترین تحلیل را سالها قبل بهدست داده است. او در سال 1353، هستی حافظ
را مدیون زبانش میداند. در اولین مقاله کتاب «چهره پنهان حرف» آمده
است:هستی حافظ سهمی از زبان داشت یا خود دخالت در زبان بود. میبینیم از یک
سو زبان، مرگ حافظ را حیات میدهد و از سویی آن زبان، خود را در مرگ او
حفظ میکند و نگاه میدارد. ص 12 و 13
درک این نکته که شعرحافظ با زبان
او گره خورده است، سخنی است که در دهه اخیر برخی از منتقدان به آن اشاره
کردهاند حال آنکه رویایی در دهه 50 به این حقیقت دست یافته بود. پس بیراهه
نخواهد بود اگر رویایی را منتقدی پیشرو در میان شاعران نوآور بنامیم.
منتقدی که به درک تازهای از شعرفارسی دست یافته بود.
رویایی در نوشته شماره 10 این کتاب به این پیشرو بودن به شکلی اشاره میکند:
«من دورتر میروم از او که تندتر میرود.» ص 42
دیدگاه
رویایی در باب حرف و کلمه در کتاب «چهره پنهان حرف» قابل تامل و برخاسته
از نوعی بنیاد فکری و نظری است. حرفهای او در این کتاب ادامه منطقی دیدگاه
او در کتاب «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» است. رابطه او با کلمه و حرف در
جای خود خواندنی و زیباست:
«من کلمههای تنها را همان قدر دوست دارم که نجار میخهایش را.» ص 40
رویایی
در زندگی شاعرانه به دنبال کشف است. جستوجوی او برای کشف و شهود
نمودهایی عینی در زبان و بیان شاعرانه دارد. او به دنبال حقیقت کلمه است،
نکتهای که کمتر منتقد معاصر وقتی به آن میرسد میایستد و تامل میکند.
بنابراین بخش «تبخیر بنفش خون» این کتاب برای کشف حقیقت کلمه قابل تامل و
خواندنی است. رفتار رویایی با کلمه در این نوع از نوشتهها دوگونه است:
عاقلانه و عاشقانه. در واقع کلمه رفتارش را از شاعری مثل رویایی میگیرد؛
بنابراین آوارگی، گسیختگی و مهربانی همه در کلمه شاعر ظهور پیدا میکنند.
به باور رویایی کلمه سطح خود را از عمق او برمیدارد، بالا میرود و از
دهلیزهای درون او میگذرد و تبدیل به زبان میشود.
نوعی حس کلمه در کلام
رویایی دیده میشود. رویایی با کلمه بهوجود میآید کلمهای که برای او
قابل درک است اما برای کسی که نسبتی با این جهان مکشوف او ندارد، این
ارتباط برقرار نمیشود. بهعبارتی من بر این باورم که رویایی از دل سنتهای
ادبی به دنبال کشف لحظههای درک نشده کلمه و نسبت آنها با هستی است و شاید
به دلیل همین ارتباط شاعرانه با نظام کلمه، نظام هستی را درمییابد.
مینویسد:
«هنرهای کلامی سمتهای بسیار دارند، سمتی به سوی «معنی»که
فلسفه میسازد، سمتی به سوی «عدد» که ریاضی، سمتی هم به سوی«عقل» و «عمل»
دارند که سیاست و منطق را و جنگ را میآفریند. ولی آنجا که سمتی به سوی«حس»
و «هنر» دارند، شعر را و آفرینش را تسخیر میکنند و «حس» حد متعالی هر سمت
است.»ص52
رویایی در ارایه نظریه در بین شاعران معاصر شاخص است. شاید
برخی از نظریات او قابلیت تحقق در زبان فرسوده همه شاعران بهخصوص شاعران
سنتی را نداشته باشد اما موجب نقض نظریه او نیست، بلکه ناشی از انفعال زبان
شاعرانه برخی از شاعران معاصر است. او همواره درصدد شناخت رابطه
کلمههاست تا آنها را به شکل هنرمندانهای در شعرش نمایش دهد.
یکی از
بخشهای زیبای کتاب «چهره پنهان حرف» بخش تصویری از ندیدن دنیاست. نگاه در
نزد رویایی مانند نیما یوشیج بسیار مهم است. اینکه شاعر یا منتقدی با
هوشمندی دریابد که همه واقعیتهای اطراف ما دیدنی نیستند و این نگاه ماست
که اشیا را دیدنی میکند، نکتهای فلسفی و قابل تامل است. از چشم، به اعماق
دل راهیافتن نکته اساسی در درک درست از هستی و اشیای پیرامونی است.
رویایی در دیدن و چگونه دیدن و چه چیز را دیدن و... بسیار تامل میکند و
حاصل این تامل هم در نسبت با کلمه به زبان میآید و هم در نسبت با حقیقت
هستی. مینویسد:
«همیشه حقیقت در ماوراست، ما حقیقت را هیچوقت نمیبینیم مثل خدا.» ص63
حرف
و سخن رویایی در باره نگاه کردن و نگریستن به جهان آدمی و جهان کلمات،
نوشتههایی کشف کردنی و حس کردنی است. نمیتوان با قاعدههای ریاضیوار
اثبات کرد باید در این جهان غرق بود تا حقیقت شعر را درک کرد. میگوید:
«در
خود واقعیت شعری نیست... . شاعر آن را کشف میکند و در کشف شعر شیء به
نهایت خود میرسد این کشف کار مشاهده نیست کار چشم نیست. چشم برای اینکه به
پشت شیء برسد از شیء عبور میکند و آن را پشت سر میگذارد.» ص64
و
اینگونه است که رویایی شعر را رویت جهان از ذهن میداند. او میداند که
شاعر حقیقی جذب ناآگاه جهان را از جهان تماشایش میگیرد. شعر از جهان به
سمت جان میآید و درک این موقعیت در جان شاعر حس شدنی و کشفکردنی است.
رویایی
در بخش «تکان به ستون زبان» که بخش رفتار عاقلانه او با شعر است، در همان
مقاله اول، ستایش شورانگیز خود را از شعر به دست میدهد. او به راستی شاعری
است که همواره در جهت کشف حقیقت گام بر میدارد. میگوید: «چطور میشود
توی این دنیا بود و بدون شعر بود؟ دیگران دنیا را برای خود میخواهند و ما
برای شعر.» ص69
درک حرفهای رویایی آنگاه که عاقلانه حرف میزند
راحتتر است. حرفهایی که همگان زدهاند اما تجربه تازهکشفشده او خواندنی
است. وقتی «کلمه را خود جهان» میداند ناشی از نوعی درک هستیشناسانه اوست
اما وقتی در ص71 میگوید: «کلمهها خارج از رابطه نحویشان هیچاند.»،
سخنی زبانشناسانه و بر مدار عقل میگوید. این نکته تازهای نیست که کلمه
در نحو، معنای تازهای مییابد. بنابراین باید بین نوشتههای رویایی فرق
گذاشت. بحثی که رویایی در مقاله «حرف آخر شعر» میزند بسیار خواندنی است.
وقتی از فیزیک لغت میگوید حرف تازهای است. فیزیک لغت نگاه شاعر را و صدای
آن گوش شاعر را در جریان جمله اداره میکند. میگوید:
«از آنجا که
نمیتوانیم از ساختمان ریتم در قطعه غافل بمانیم، پس باید فیزیک لغتها را
به عنوان حجمهای کوچک بصری و صوتی (تلفظ) در جایی بنشانیم که هم از غرض
خود دور نمانند و هم ما بتوانیم غرض و غایت تازه و جدیدی به آنها بدهیم.»
ص76
بخش «امکانهای بیحد انتخاب در بازی» به شکلی تبیین و تفسیر شعر
حجم است. رویایی در این بخش بر آن است بر پایه اندیشههای فنومنولوژی
هوسرلی و فلسفه پدیدارشناسی برای حجمگرایی نوعی امکان عملی برای رسیدن به
غایت هنر قایل شود. بنابراین رویایی بر ایناساس میکوشد ذهنش را از
همآموختههای پیشینی رها کند و به امر دوبارهسازی بپردازد و بدینترتیب
به کشف اسپاسمان و حجمهای ذهنی دست مییابد و از ذهنیتهای ساده و بدوی به
سوی ذهنیتهای دشوار و متعالی برسد.
رویایی سرگردانی شعر و نویسش جهان
امروز را نتیجه همین عدم ادراک میداند و راه نجات آن را در تربیت ذهنی حجم
و اسپاسمانتالیسم میداند. مینویسد:
«تربیت ذهنی حجم در کثرت همین
اندکها به وحدت خود میرسد. تولید سرسامآور شعر اشارههای پنهان را آشفته
و چرک میکند و وحدت را نزدیک نمیکند. تولید سرسامآور شعر تعاون نامریی
شاعران را بشری میکند اما بشریت منتظر را هم در انتظاری غیربشری نگاه
میدارد. و رویای کائناتی شعر را از شعر میگیرد. ضلع کائناتی شعر یعنی
رویای رسیدن به حرف (سخن) و به نوشت و حرف و نوشت بالا روندهاند و در
مناند و راه من به سمت آنها (آن دو) راهی به سمت «من» است و در سمت «من»
راه، صراطی مستقیم نیست. نه طول و نه عرض، بلکه راه حجمی (پاره فضایی)
بیاستقامت است که من را به «من» میرساند ... . و این کار اولین کاری بود
که مرا به مفهوم حجمگرایی (اسپاسمانتالیسم) هدایت میکرد.» ص92
در
واقع رویایی از فنومنولوژی هوسرلی برداشتی فلسفی ندارد بلکه جرقهای است تا
او را با دنیای حجمگرایی آشنا کند. یکی از مقالات همین بخش به «فنومن
هستی و نه هستی» میپردازد که به باور رویایی نظمی بر اساس بینظمی شکل
میگیرد و به بیان دیگر رویایی فنومنولوژی هوسرلی را نوعی بازی با نور تلقی
میکند که در فلسفه اشراق ما هم نمود دارد.
از اینرو کسانی که
میخواهند به درک درستی از حجمگرایی رویایی دست یابند، این بخش از کتاب
«چهره پنهان حرف» میتواند به آنها در رسیدن و نزدیک شدن به مبانی نظری این
نوع نگاه کمک زیادی بکند.
رویایی در کتاب «چهره پنهان حرف» در بخشهای
پایانی کتاب بیشتر به وصف خاطرات و یادداشتهای خود میپردازد. در بخش «با
چهرههای دیگر» از شاملو و فروغ و نادرپور و آراگون و ذبیحالله صفا و
احمدرضا احمدی یاد میکند. در بخش «سه زندان برای یک نگاه» هم رویایی
دلمشغولیهایش در باب نقاشی و تئاترو عکاسی را روایت میکند. پنج نامه هم
در بخش «بیداری عصب» از رویایی آمده که به بزرگ علوی، سیدعلی صالحی و مدیر
هفتهنامه ایران و جهان نوشته شده است. در بخش پایانی کتاب هم دو خوانش از
شعرهای نیما و حافظ آمده است. او در باره حافظ بر این باور است که
اندیشههای حافظ را زبان او و بیان او و نوشتِ او به او میدهد.
رویایی
شاعر- منتقدی است که با کشف و شهود زبان متن را معنا میکند. او نسبت به
اتفاقی که همواره در زبان رخ میدهد بیدار است و هر اتفاق زبانی در نگاه او
اتفاقی در جهان شاعرانه است.