حرف نو

فرهنگ هنر و ادبیات

حرف نو

فرهنگ هنر و ادبیات

در آرامش تو پلنگی است

 در آرامش تو پلنگی است


نگاهی به کتاب شعر «آوازهای فرشته بی‌بال» شمس لنگرودی



   محمدرضا محمدی‌آملی


«آوازهای فرشته بی‌بال» نام تازه‌ترین مجموعه شعر «شمس‌لنگرودی» است که از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است. این کتاب شامل 87 شعر کوتاه و بلند شاعر با مضمون اجتماعی است. شمس‌لنگرودی در سال‌های اخیر با انتخاب زبانی ساده و روان سعی برآن داشت تا با خوانندگان بیشتری ارتباط برقرار کند اما در این مجموعه گرچه کارکرد زبان در همان روابط ساده زبانی قرار می‌گیرد اما وجه تخیلی بیان و گاه غیرواقعی‌بودن مضمون، سبب می‌شود تا زبان از ساحت روزمر‌گی به ساحت فراواقعی برود، به همین دلیل کسانی که با زبان 53ترانه عاشقانه خو گرفته‌اند شاید نتوانند با شعرهای این مجموعه مانند کارهای پیشین ارتباط برقرار کنند.


منتشر شده در روزنامه شرق سه شنبه 29 مرداد 1392

ادامه مطلب ...

گوش ماهی های ساحل شعر





نگاهی به مجموعه شعر بیا گوشماهی جمع کنیم

  علی باباچاهی                   نشر ثالث 1392




 
محمدرضا محمدی آملی
شعر کوتاه سابقه‌ای به‌اندازه تاریخ سرایش شعر فارسی دارد. نخستین سروده‌های پارسی شعرهای کوتاهی بوده‌اند. شاید قدیمی‌ترین شعر کوتاه فارسی دری بعد از اسلام این شعر کوتاه باشد‌: کور خمیر آمده/ خاتون/ دروغ کنده. بعد‌ها هم شعرهای کوتاهی با نام‌های رباعی و دوبیتی و تک بیتی و ترانک و طرح و نوخسروانی و سه‌گانه سروده شده‌اند و در روزگار ما هم شاعر جوان بدون اینکه شعر، تجربه زندگی آنها شده باشد با تجربه فرهنگی‌هایکوی ژاپنی سروده و نوشته تا شاید بتواند شبیه باشو و... دیگران شود. بیا گوش‌ماهی جمع کنیم شامل 216 شعر کوتاه علی باباچاهی است که به تازگی نشر ثالث آن را منتشر کرده است. این شعر‌های کوتاه را باباچاهی با هوشمندی شعرک می‌نامد و هیچ اصراری ندارد تا تجربه‌های شاعرانه خود را با شاعرانی قسمت کند که به لحاظ درک و دریافت شعری در یک سو قرارندارد.


 منتشر شده در روزنامه آرمان یک شنبه 13 مرداد 1392

ادامه مطلب ...

آوازهای آبی شعر

     آوازهای آبی شعر


   محمدرضا محمدی آملی 



شعر لذتبخش است ، آزادی است ، رهایی است ، اعتراض است ، بیان کردن چیزی است که به نثر نمی توان بیان کرد . و این همه آواز آدمی و نیاز آدمی است .

آنچه خواندید بخشی از گفتار پایانی ضیا موحد بر  مقدمه کتاب آوازهای آبی است . آواز های آبی  گزیده شعر های ضیا موحد  از سال  1354 تا اواخر دهه هشتاد شمسی است . از موحد پیشتر کتاب های  بر آبهای مرده مروارید ، غرابهای سفید ، مشتی نور سرد  و نردبان اندر بیابان منتشر شده است . کتاب آوازهای آبی علاوه بر گزیده شعر های چاپ  و منتشر شده ، شامل چند شعر تازه از ضیا موحد است . این کتاب را انتشارات هرمس  به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است .
یادداشت کوتاه زیر را سالیان قبل به هنگام انتشار کتاب شعر نردبان اندر بیابان نوشتم که در این جا دوباره نقل می شود .

شاعر با تجربه های زیست شده به درک و دریافت و شناختی از هستی می رسد و این تجربه ذهنی را در شعر به فعلیت می رساند . شعر محصول تجربه شخصی شاعر است که با زبان تبلور می یابد و در زبان قابل شناخت و دریافت است .
  ادامه مطلب ...

دوست دارم گاهی شاعر نباشم


                       محمدرضا محمدی آملی







نگاهی به مجموعه شعر دوست دارم گاهی شاعر نباشم واهه آرمن انتشارات نگاه سال 1392



واهه آرمن جدیدترین مجموعه شعرش را با نام «دوست دارم گاهی شاعر نباشم» منتشر کرد. این کتاب تجربه جدیدی از رویارویی شاعر با جهان پیرامونی در گذر از تاریخ خاطرات زندگی است. کتاب از دو بخش فراهم آمده است: یادداشت و شعر. یادداشت‌های منثوری که در ابتدای اغلب شعرها آمده مقدمه‌ای برای ورود به دنیای شاعر است و به عبارتی این کتاب، شعر- یادداشت‌های واهه آرمن در کافه تراس است.



ادامه نقد در روزنامه آرمان  شنبه  4 خرداد 1392

ادامه مطلب ...

پیش از نخست و پس از نخست


نگاهی به آلبوم نخست شعر و صدای منصور مومنی
 
محمدرضا محمدی آملی


 

عصر امروز را عصر ارتباطات نام نهادند. عصری که با شتاب و سرعت انسان‌ها را به هم نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند. و ما هرروز شاهد پیشرفت و نوآوری تکنولوژیکی اطلاعات و ارتباطات هستیم. این نوآوری‌ها بی‌تردید در توسعه زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم تاثیر فزاینده‌ای دارند و طبعاً زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم با رشد تکنولوژی ارتباطات دستخوش تغییر می‌شود.


ادامه مطلب در روزنامه آرمان

دوشنبه  دوم اردیبهشت 1392

ادامه مطلب ...

می‌میرم و زنده می‌شوم






محمدرضا محمدی‌آملی

شهرام شیدایی شعر را با زندگی و زندگی را با شعر معنا کرد. در دهه 70 دو شاعر توانا، بی‌حاشیه و بی‌هیاهو شعر سرودند؛ شعرهایی که با وجود سادگی، عمقی به ژرفای هستی داشت. بهزاد زرین‌پور در همان دفتر اول «ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد» نشان داد شاعری تمام‌عیار است. گرچه با شعر زیست اما به دلایلی، کم منتشر کرد و جاروجنجال به راه نینداخت ولی شعرش و نگاهش ماند و ماندگار شد.



ادامه مقاله در روزنامه شرق دوشنبه 28 اسفند 1391

شعر اخوان با زمان و در زمان

محمدرضا محمدی‌آملی

به: م. سرشک


سنت در ذات خود آفرینشگر است و این آفرینشگری به سنت در زمان کنونی، حیات می‌بخشد. هر نوع رویکرد با سنت برای رسیدن به حیات تازه مستلزم فعل و انفعالاتی است. تا واکنشی در برابر کنش نظام‌های سنتی در زمان حال شکل نگیرد ادامه حیات دشوار می‌شود.




ادامه مطلب در روزنامه شرق دوشنبه 14 اسفند 1391

به سرخی آتش، به نرمی‌باران

نگاهی به شعر «خسرو گلسرخی»

به انگیزه انتشار مجموعه کامل اشعار


محمدرضا محمدی‌آملی



توجه به نوگرایی ادبی در شعر شاعران سیاسی مبنایی سیاسی دارد. گلسرخی «نوگرایی را ناشی از برخورد طبقات می‌داند برای احراز حقوق طبقه محروم.» در حقیقت در نظام فکری شاعر دو نوگرایی وجود دارد. یک نوع نوگرایی که در جامعه سرمایه‌داری شکل می‌گیرد و صرفا برای اقلیتی مرفه بی‌درد است که این نوگرایی مورد‌تایید شاعر نیست اما نوع دوم نوگرایی برای کسب حقوق ازدست‌رفته طبقات محروم اجتماعی به وجود می‌آید....





متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید


منتشر شده در روزتامه شرق دوشنبه 30 بهمن 1391


  ادامه مطلب ...

تجربه شاعرانه علی عبدالرضایی

تجربه شاعرانه علی عبدالرضایی

 

 

  محمدرضا محمدی آملی  


این روز ها که شعر شاعران دهه هفتاد و هشتاد را بیشتر می خوانم و به تاثیر و ماندگاری آن ها فکر می کنم به تجربه زیست شده  شاعرانه و بروز آن در زبان بیشتر ایمان  آوردم . به راستی شعر شاعرانی امثال علی عبدالرضایی ها در کجای این تجربه زیستی شاعرانه قرار می گیرد  و آیا راز ماندگاری یا فراموشی شعر و شاعر در همین تجربه گره خورده است ؟  وقتی ادعای بزرگ و تو خالی این شاعر جنجالی را می خوانم و اینکه چگونه او می خواهد هم جهان جدیدی خلق کند و هم شعری مانند شعرنوشته شده ی  پایین بنویسد خود داستانی است خواندنی .یادم می آید سال ها قبل در این زمینه گفته بودم :  

 

    شعر فرایند تجربی زبان است . تجربه شاعرانه در زبان  وبا زبان پدید می آید و هر شاعری بر اساس تجربه های زیست شده به دریافتی از هستی دست می یابد . در تجربه شاعرانه نوع برخورد شاعر با هستی معین می گردد در شعر ما به شکل عینی یا تبدیل این تجربه دهنی به فعلیت شعری روبرو هستیم . تجربه از لحاظ زمانی و از لحاظ وجودی مقدم بر بیان نیست . در بیان هنری میان تجربه و زبان پیوندی یگانه برقرار است .

 

   از درون این یگانگی آثار خلاقی پدید می آید که می تواند در زمان تداوم یابد . شعر بد نشانه یک تجربه بد زبانی است و شعر خوب نشانه یک تجربه  خوب زبانی . شاعر در رویارویی  با هستی تجربه های گوناگونش را دز زبان حیات می بخشد این تجربه ها وقتی از بنیانی اصیل برخوردار باشند می توانند در زبان اتفاق مهمی تلقی می شوند اما آنگاه که با تجربه ای سطحی رویاروی می شویم آنچه به عنوان بیان هنری عرضه می شود نیز سطحی و کم عمق خواهد بود .

 

    به همین دلیل وقتی با تجربه جدید علی عبدالرضایی در هرمافرودیت مواجه می شویم  با تجربه جدید رویارو هستیم اگر این تجربه دارای پشتوانه فکری باشد تاثیر گذار خواهد بود وگرنه جزو ترهات  و وهمیات قرار می گیرد  که جملگی این گونه است . وقتی  عبدالرضایی در دبستان فرنگی اش  می ریند و می گوزد  تاثیر تجربه زیست شده شاعر با جهان اش است  واین تجربه قابل انتقال به ذهن و زبان فعال دیگری نیست عبدالرضایی در شعر ی می نویسد :  

 

عجب هوای بو داری

تن اتاق کرده ای

خاک برسرت

باز هم گوزیدی

ریده بود

غیرت به این خوابی که که می کنی

 

   و این شعر فرایند تجربی زندگی  شاعر است و جزو تجربه های سطحی و کم عمق قرار می گیرد که در زبان مجال بروز نمی یابد . تجربه از آن شاعر است اما در زبان و با زبان متولد نشده است . بنابر این شاعر جوانی  چون او در این بخش از حیات انسانی معنا می یابد .  آنجا یی که آگاهانه شعر سرقت می کند  باز چون تجربه  زیست شده ای  هم با آن زبان ندارد کاملا همه چیز  دروغین جلوه می کند و خواننده در می یابد او خودش نیست . علی  عبدالرضایی پرچمدار چنین شعر هایی  است و نباید از او انتظار دیگری داشت . وقتی شعر های دفتر دبستان لندن او را می خوانیم  جهان جدیدی با تعینات بزرگش خلق نمی شود اما این اتفاق در شعر های جوانی  نیما می افتد و خواننده با جهان نویی که امکان خلق آن پیش از بروز تجربه و حلول آن در زبان  وجود نداشت مواجه می شود . پس هواداران علی عبدالرضایی باید بدانند که نیمای دیگری با این نام ظهور نخواهد کرد . زهی خیال باطل .   واین کونه است که نیما می ماند اما علی عبدالرضایی با رفتن به دیار غرب شعرش و خودش آرام آرام در حال فراموشی است اما تجربه های زیست شده نیما امروز هم درک  ودریافت می شود . باز هم از این تجربه ها  وزبان شاعرانه خواهم نوشت . تا وقت دیگر بدرود .  

مثل محمود معتقدی ...

مثل محمود معتقدی...



 

                                                                                         یادداشت دوم

 

  مثل پاره های بامدادی آخرین مجموعه شعری است که من از محمود معتقدی خواندم . معتقدی را اهالی شعر به عنوان شاعر و منتقد می شناسند و کمتر نشریه ای است که از او اثری منتشر نکرده باشد . شاعری که من می شناسم زیاد شعر و کتاب می خواند. گردن درد او هم  به همین خاطر است اما شعرش کمتر متاثر از شعر شاعران دهه هفتاد یا هشتاد است او شعرش را می گوید بی آنکه به دور و بر خود نگاه کند این ویژگی از جهتی خوب است اما از طرف دیگر نمی توان برای شعر های او تاریخ دقیق گذاشت.

شعر های او عاشقانه است وبا ضمیر مخاطب تو شکل می گیرد ولی زبان انتزاعی او خواننده را از انسان و جهان امروزی دور می کند  . زمان تقویمی هم با شمارش روزهای هفته به خصوص سه شنبه حضور قطعی می یابد  و این زمان گنگ ونامفهوم است من شعر اورا شعر مدرن نمی دانم خیلی کلی و مبهم است مثلا سه شنبه های پاییزی دریچه ای است به سمت عاشق شدن . می توان راحت تر گفت سه شنبه که از نانوایی می آمدم تو را دیدم که با پروانه به مدرسه می رفتی و مقنعه مشکی ات مرا به یاد تابوت مادربزرگ می انداخت . شوخی کردم

محمود معتقدی  بارها به من می گفت  زمان شعر های  ذهنی به سر آمده پس  دیگر چرا ؟

راستی یک شعر از این کتاب

آنکه می اید

بی گمان

         گمشده ای دارد

آنکه نمی آید

به رویایی خسته

                  دل می سپارد

تو از کدام حادثه

                  باز می آیی

 

 نمی دانم چرا محمود خان معتقدی را با سعید نفیسی مقایسه می کنند البته بعضی ها

دوستی  می گفت معتقدی رکورد چاپ مقالات منتشر شده را با بسامد بالا  در دو دهه ی اخیر از آن خودش کرده است کمتر نشریه ی فرهنگی یا ادبی است که شعر یا نوشته ای از او چاپ نکرده باشد شبیه کتاب هایی که با مقدمه ی سعید نفیسی منتشر می شد دوستی به همین خاطر می گفت می خواهم مجله ای منتشر کنم و روی جلد  آن می نویسم بدون مقاله ای  از محمود معتقدی . شوخی کردم . معتقدی در این مجموعه به دنبال خلق جهان جدیدی نیست و حتی کشفیات شاعرانه او هم در شعر هایش کم است اما تلاش او در بازنمایی جهان و خلق جهان خواندنی و ستودنی است .                                    

                                                                                             محمدرضا محمدی آملی